دانستنی های عهد

دانستنی‌های عهد

توجه به اهمیت عهد بستن در هدایت شدن:

به این کلمات توجه کنید:
هدا و هاد و هادی و هدی
اهد نا الصراط مستقیم
جهد و جهاد
شهد و شهید و شهادت و شهود
زهد و زاهد
عهد و عاهدوا

 

در تمام این کلمات فعل هد وجود دارد. در واقع ریشه اسم هدایت واژه هد است.

این یعنی اینکه:

جهد و جهاد، باعث هدایت شدن انسان می شود.

شهادت انتهای شهود است و شهود انتهای هدایت است.

زهد داشتن باعث هدایت می شود.

و همچنین مهمتر از همه:  عهد بستن باعث هدایت میشود.

بنابراین اینجاست که به نقش والایِ عهد بستن و عمل به عهد در جهت هدایت شدن پی می بریم.

 

 

# دانستنی هایی در مورد واژه و مفهوم عهد

  • معنای لغوی واژه عهد:

پیمان، قرارداد،میثاق، قول و قرارو…

  • معنی شرعی عهد:

عهد از نظر شرعى این است که کسى با خداوند پیمان ببندد که مثلاً

  • کار حرامى را ترک کند .
  • و یا عمل مستحب یا مباحى را انجام دهد.
  • و یا اگر حاجت او روا شد در ازای آن عملی را انجام و یا صدقه اى را به فقیری بدهد.

# دانستنی هایی در مورد عهد (اصحاب)یمین:

معنی یمین: یَمِین : ج أَیْمَان [یمن]: نیرو و برکت؛ «قدمَ على ایْمنِ الیَمینِ»: با میمنت و برکت آمد.

– ایْمُن و ایْمان و ایَامِنَ و ایامین : طرف راست بر ضد چپ، دست راست .ج ایْمُن و ایْمان: سوگند- این کلمه مؤنث است-

معنی دیگر یمین : مستقیم , راست , درست , صحیح , واقعی , بجا , حق , عمودی , قائمه , درستکار , در سمت راست , درست کردن , اصلا ح کردن , دفع ستم کردن از , درست شدن , قائم نگاهداشتن و…

اصحاب یمین و میمنه در اصطلاح قرآنی به کسانی گفته می‌شود که در دنیا با ایمان و عمل‌ صالح زندگی کرده‌اند و روز قیامت نامه عملشان را با دست راست دریافت می‌دارند: «فَلا‌اقتَحَمَ العَقَبَه و ما اَدرکَ مَا العَقَبَه فَکُّ رَقَبَه اَو اِطعمٌ فی یَوم ذی مَسغَبَه یَتیمًا ذا مَقرَبَه اَو مِسکینًا ذا مَترَبَه ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا وتَواصَوا بِالصَّبرِ و تَواصَوا بِالمَرحَمَه اُولئِکَ اَصحبُ المَیمَنَه»،فَاَمّا مَن اوتِیَ کِتبَهُ بِیَمینِه”

قرآن، اصحاب یمین را یکی از سه گروه انسانها در قیامت (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) معرفی کرده است: «و کُنتُم اَزوجًا ثَلثَه فَاَصحبُ المَیمَنَهِ… واَصحبُ‌المَشَمَهِ… والسّبِقونَ‌…»

و در موارد دیگر، اصحاب یمین را در مقابل اصحاب شمال، و اصحاب میمنه را در برابر اصحاب مشئمه قرار داده است.

# شرایط عهدی که شکستن آن،کفاره دارد؟

  • عهدی که صیغه ی آن را به زبان جاری کند، که در مثال فوق الذکر نحوه آن بیان شد.
  • عهد کننده بالغ، باشد و به سن بلوغ فکری و جسمی رسیده باشد.
  • عهد کننده عاقل باشد.
  • عهد کننده از روى قصد و اراده عهد کند. بنابراین اگر مجبور شود و یا در حال عصبانیت عهد کند، عهدش صحیح نیست و شکستن این عهد کفاره ندارد.
  • آن چه مورد عهد قرار می گیرد، نباید خلاف شرع باشد، یعنی کار حرام یا ترک واجبی نباشد.
  • توانایی و قدرت بر انجام عهد و وفای به عهد داشته باشد. در صورت عدم توانایی و قدرت بر وفای به عهد، عهد واجب نمی‏شود و تکلیف به وفای به عهد ساقط است.
  • عهد زن بدون اجازه شوهر اشکال دارد.
  • کاری که عهد میکند باید انجام دادنش بهتر از ترکش باشد یا انجام ندادنش بهتر از انجام دادنش باشد.
  • حال اگر عهد با جمع بودن همه این شرایط فوق الذکر انجام گرفت، شرعا باید به آن عمل کند و اگر کسى بدون عذر موجه و عمداً عهد را بشکند و عمل نکند، گناه کبیره انجام داده است و کفاره بر او واجب مى شود.

# بعضی از سوالاتی که در مورد عهد وجود دارد:

سوال ۱: وفای به کدام عهد واجب است؟

پاسخ : عهدی که صیغه ی آن بر زبان جاری شود. مثلاَ بگوید : من براى خدا متعهد مى شوم که مثلاً اگر فلان کار حرام را کردم به ازای تخلف از عهدم ، صد تومان به فقیر بدهم و امثال اینها و اگر این موضوع و معنا را فقط در ذهن و قلب نیت کند ، وفای به عهد واجب نیست، یعنی اگر آن را ترک کند گناهی در نامه اعمال او ثبت نمی شود، البته باید توجه داشت که، اگر شخصی زیاد عهد شکنی کند، قطعاً در عهد واجب هم به عهد شکنی عادت می کند.

سوال ۲: کفاره شکستن عهد چیست؟

کفاره آن بنا بر احتیاط واجب مثل کفاره شکستن نذر است؛ یعنى، باید به ۶۰ فقیر طعام بدهد؛ یعنى، به هر کدام ۷۵۰ گرم گندم، جو، برنج، نان و یا پول یکى از اینها را بدهد و یا شصت روز، روزه پى در پى بگیرد.

سوال۳: آیا شکستن عهد کتبی به تنهایی، بدون آنکه بر زبان جاری شود، کفاره دارد؟

   خیر، شرط اساسی برای عهد واجب، صیغه آن را بر زبان جاری کردن است، و عهدهای کتبی و  عهدهای قلبی که در ذهن نیت شود، عهد واجب محسوب نمی شود.و شکستن آن کفاره ندارد؛

سوال۴: چگونه می توان پای بند به قول ها و تعهداتی باشیم که به دیگران داده ایم؟

 در این صورت راهکارهای زیر مناسب است:

 الف: اهمیت و ارزش خوش قولی و پای بندی به تعهدات را با مراجعه به کتب اخلاقی و روایی بخوانید و ثمرات و نتائج مثبت آن را با دقت مطالعه کنید تا به این موضوع به عنوان یک وظیفه اخلاقی و شرعی نگاه کنید و اهمیت آن برایتان روشن شود.

ب: ضررها و پیامدهای منفی بدقولی و اجرا نکردن تعهدات شخصی و اجتماعی را مورد دقت و موشکافی قرار دهید تا به عنوان یک ضد ارزش برای شما تجلی کند و به تدریج از آن تنفر پیدا کنید.

ج: رفت و آمد با افراد و دوستان خوش قولی و تأثیرپذیری از آنها راه دیگری است برای تقویت روحیه تعهدپذیری و پای بندی به قول و قرارها مفید است.

د: اجرای روش تنبیه و پاداش بدین معنی که در ابتدا با خود شرط کنید که مثلاً امروز به وعده هایی که داده ام عمل کنم و در پایان روز به بررسی و ارزیابی عملکرد خود بپردازید. اگر موفق بوده خود را تشویق کنید و شکر خدا را کنید و اگر به قول های خود عمل نکرده خود را تنبیه کنیدو جریمه ای برای خود در نظر گرفته و آن را بپردازید (جریمه مالی یا معنوی) مثل اینکه اگر به قول خود عمل نکردید مقداری صدقه بدهید یا خود را از لذتی محروم کنید (مثلاً بگویید امروز و فردا را میوه نمی خورم تا نفسم ادب شود یا پیاده می روم فلان جا با این وسیله دارید.) و به تدریج  با این کار محدوده عمل و رفتار خود را سخت تر نموده تا اینکه عملاً پای بند تعهدات و وعده های خود شوید.

در مورد تعهدات اجتماعی، یک دسته از آیات، با تعابیر گوناگون به ما توصیه کرده یا فرمان می دهند که به تعهدات خود، در برابر دیگران، پای بند باشیم یا افراد پای بند به عهد را ستایش می کنند و از این طریق، انسان را متوجه لزوم و رجحان پای بندی به عهد می کنند.

قرآن در یک جا، کارهای نیک را بر می شمارد و افراد نیکوکار را به خاطر کارهای نیکشان ستایش کرده، می فرماید: «والموفون بعهدهم اذا عاهدوا»(بقره،۱۷۷) در این آیه، به وفای به عهد، به عنوان یکی از کارهای نیک اشاره می کند که پای بندی به آن، ستایش بر انگیز است و باید مورد توجه باشد.

در آیه دیگری خداوند با صراحت فرمان وفای به عهد می دهد و انسان را در برابر تعهدات خود مسئول دانسته، می فرماید: «و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسؤولا؛(اسراء،۳۴) در برابر عهد (خود با دیگران) پای بند باش که مورد سؤال و بازخواست قرار می گیرد».

در دو آیه نیز در مقام معرفی مؤمن و بیان صفات لازم و برجسته او می فرماید: «والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون؛ (مؤمنون،۸) (مؤمنان) آن کسانی هستند که امانتها و عهد خود را رعایت کنند (و به آن ها پای بند باشند)».

در مورد این گونه آیات، باید توجه داشت که امانت هم در واقع، مصداقی از مصادیق عهد است و شخص امانت دار با قبول امانت از شخص دیگر، در برابر او متعهد شده و با او قرار داد بسته است که تا هنگام مطالبه امانت، آن را نگهداری و از آن مراقبت کند.

بنابراین، قبول امانت به منزله عهد طرفینی است و ادای امانت، به منزله وفای به عهد و خیانت در امانت، به منزله نقض عهد خواهد بود. دسته دیگری از آیات، افراد عهد شکن و بی توجه به پیمان های اجتماعی را نکوهش می کند. در یکی از این آیات، در مذمت بنی اسرائیل می فرماید: «او کلما عاهدوا عهداً نبذه فریق منهم بل اکثرهم لا یؤمنون؛(بقره،۱۰۰) چرا هنگامی که عهدی می بندند گروهی از عهد کنندگان پیمان شکنی می کنند».

در این آیه، در مورد پیمان شکنی، از واژه نبذ استفاده شده که به معنای دور انداختن و پرت کردن است و با استفهام توبیخی، آنان را به خاطر عهد شکنی نکوهش کرده است.

در آیه دیگری می فرماید: «الذین عاهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مره و هم لا یتقون(انفال، ۵۶) بد ترین جانوران نزد خدا آنانند که کفر ورزیده، ایمان نمی آورند آن کسانی که تو با آن ها پیمان می بندی، ولی آنان همیشه پیمانشان را نقض می کنند».

همان طور که ملاحظه می شود، در این آیه، با گزنده ترین تعابیر، عهد شکنان اجتماعی نکوهش شده و از این رهگذر، ارزش بسیار منفی عهد شکنی آشکار می شود.[۱]

# استفتائات و توضیح المسائل مراجع تقلید در مورد عهد:

آیت الله خمینی (ره):

مسأله: هرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت‏ شرعى خود برسد کار خیرى را انجام دهد، بعد از آن که حاجتش برآورده شد، باید آن کار را انجام دهد و نیز اگر بدون آن که حاجتى داشته باشد عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى‏ شود.

مسأله: در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود و نیز کارى را که عهد مى ‏کند انجام دهد، باید نکردنش بهتر از انجام آن نباشد.[۲]

آیت الله تبریزی:

مساله: هـرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کار خیرى را انجام دهـد, بـعـد از آنـکه حاجتش بر آورده شد, بایدآن کار را انجام دهد, و نیز اگر بدون آنکه حاجتى داشته باشد, عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد, آن عمل بر او واجب مى شود.

مساله: در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود, و مشهور آن است که کارى را که عهد مـى کند انجام دهد, باید یا عبادت باشدمثل نماز واجب و مستحب , یا کارى باشد که انجام آن بهتر از ترکش باشد, ولى بنابر احتیاط واجب در صورتى که متعلق عهد مرجوح شرعى نباشد, آن عمل را انجام دهد.[۳]

آیت الله سیستانی:

مساله: هـر گـاه بـا خـدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کارى را انجام دهد, بعد از آن که حاجتش بر آورده شد, باید آن کار را انجام دهد, و نیز اگر بدون آن که حاجتى داشته باشد , عهد کند که کارى را انجام دهد،آن عمل بر او واجب مى شود.

مساله: در عـهـد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود و مشهور آن است که کارى را که عهد مى کند انجام دهد, باید یا عبادت باشد, مثل نماز واجب و مستحب یا کارى باشد که انجام آن شرعا بهتر از ترکش باشد, ولـى ظـاهر آن است که این امر معتبر نیست بلکه اگر طورى باشد که در مساله ( ۲۶۸۰ ) راجع به متعلق قسم خواهد آمد, باز هم عهد صحیح است و باید آن کار را انجام دهد.[۴]

آیت الله بهجت:

مساله: عهد آن است که انسان با خداوند پیمان مى بندد که کارى را انجام دهد یا ترک نماید و تمام شرایطى که براى صحیح بودن نذر بیان شد، در عهد نیز معتبر است.

مساله: صیغه عهد براى کسى که مى خواهد انجام کار یا ترک کارى را بر خود واجب کند، چنین است : « عاهَدْتُ اللّه اَنْ اَفْعَلَ کَذا اَوْ اَتْرُکَ کَذا » یا « عَلَىَّ عَهْدُ اللّه اَنْ اَفْعَلَ کَذا اَوْ اَتْرُکَ کَذا » ، به جاى « اَفْعَلَ کَذا » تا آخر، آن کار را به زبان بیاورد، و مى تواند هنگام خواندن صیغه عهد، انجام کار یا ترک آن کار را مشروط به تحقق امر دیگرى نماید و یا به طور مطلق بگوید، و شرایط عهد کننده مثل شرایطى است که در نذر و قسم بیان شد.

مساله: هرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کار خیرى را انجام دهد باید بعد از آن که حاجتش برآورده شد آن کار را انجام دهد، و نیز اگر بدون این که حاجتى داشته باشد عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى شود.[۵]

آیت الله صافی گلپایگانی:

مساله: هـرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کارخیرى را انجام دهـد, بعد از آن که حاجتش برآورده شد, باید آن کار را انجام دهد, ونیز اگر بدون آن که حاجتى داشته باشد, عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد, آن عمل بر او واجب مى شود.

مـسـاله: در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود, و نیز کارى را که عهدمى کند انجام دهد, باید یا عبادت باشد مثل نماز واجب و مستحب , یا کارى باشدکه انجام آن بهتر از ترکش باشد ولى در صورتى که مورد عهد شرعا مرجوح نباشدبنابر احتیاط لازم به عهد خود عمل نماید.[۶]

آیت الله مکارم شیرازی:

مسأله: عمل کردن به «عهد» مانند نذر واجب است به شرط این که صیغه عهد را بخواند، مثلاً بگوید: «با خدا عهد کردم که فلان کار خیر را انجام دهم» امّا اگر صیغه نخواند، یا آن کار شرعاً مطلوب نباشد عهد او اعتبارى ندارد.[۷]

آیت الله فاضل لنکرانی:

مسأله: هر گاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کار خیرى را انجام دهد، بعد از آن که حاجتش برآورده شد باید آن کار را انجام دهد و نیز اگر بدون آن که حاجتى داشته باشد، عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى شود.

مسأله: در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود و اسم خدا هم به زبان جارى شود و نیز کارى را که عهد مى کند انجام دهد، باید یا عبادت باشد مثل نماز واجب و مستحب یا کارى باشد که انجام آن بهتر از ترکش باشد ولى بنابر احتیاط واجب در صورتى که متعلق عهد مرجوح شرعى نباشد آن عمل را انجام دهد.[۸]

آیت الله وحید خراسانی:

مسأله: هرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کار خیرى را انجام دهد بعد از آن که حاجتش بر آورده شد ، باید آن کار را انجام دهد ، و نیز اگر بدون آن که حاجتى داشته باشد عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد ، آن عمل بر او واجب مى شود ، و همچنین است – بنا بر احتیاط واجب در هر دو صورت – اگر آن کار مباح باشد.

مسأله: در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود ، و متعلق عهد نباید مرجوح باشد ، ولى اعتبار رجحان در متعلق آن – چنان که مشهور فرموده اند – محل اشکال است.[۹]


[۱] – اخلاق در قرآن, ج۳،آیت الله مصباح یزدی.

[۲]– توضیح المسائل آیت الله خمینی، مسئله ۲۶۶۷ و ۲۶۶۸

[۳] -کتاب رساله آیت الله تبریزی، مساله ۲۶۷۶ و ۲۶۷۷

[۴]– توضیح المسائل آیت الله سیستانی، مساله ۲۶۷۶ و ۲۶۷۷

-[۵] کتاب رساله عملیه آیت الله بهجت، عهد، مساله ۱۱۱ و ۱۱۲ و ۱۱۳

[۶]– توضیح المسائل آیت الله صافی گلپایگانی، مساله ۲۶۷۶ و ۲۶۷۷

-[۷] توضیح المسائل آیت الله مکارم شیرازی، مساله ۲۲۹۸

-[۸] کتاب توضیح المسائل ایت الله فاضل لنکرانی، مساله ۲۸۲۶ و ۲۸۲۷

-[۹] رساله آیت الله وحید خراسانی، مساله ۲۷۳۱ و ۲۷۳۲